سرمایهگذاری جایگزین یا صندوق سرمایهگذاری جایگزین، بهنوعی از سرمایهگذاری اطلاق میگردد که در داراییهایی غیر از سهام، اوراق قرضه و وجه نقد (اشکال مختلف سرمایهگذاری سنتی) انجام میشود. این سرمایهگذاریها در داراییهای فیزیکی شامل فلزات گرانبها، آثار هنری، عتیقهجات، سکه یا تمبر، همچنین در داراییهایی چون املاک و مستغلات، کالاهای اقتصادی، صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر (جسورانه)، صندوقهای پوشش ریسک، ابزارهای مشتقه، اعتبار کربن، همچنین جنگلداری و حملونقل صورت میگیرد. (ویکیپدیا)
ابزارهای سرمایهگذاری طبقهبندیشده با عنوان سرمایهگذاری جایگزین از اواسط دهه ۱۹۹۰ مطرح شد و بهسرعت رشد کرد. این رشد عمدتاً به دلیل علاقهی بنگاههایی مانند صندوقهای نیکوکاری و صندوقهای بازنشستگی، همچنین افرادی با ارزش خالص دارایی بالا بود که به دنبال تنوع سبد سرمایهگذاری و فرصتهای بهتر برای بازگشت سرمایهی خود بودند. لازم به توضیح است صندوقهای نیکوکاری و بنگاههای خیریه، پولی را در برخی ابزارهای مالی سرمایهگذاری میکنند تا از سود کسبشده، برای تأمین مالی فعالیتهای خیریه استفاده نمایند. در این صندوقها، برخلاف صندوقهای سرمایهگذاری معمولی، ذینفع بهجای سرمایهگذار فردی، یک مؤسسهی نیکوکاری یا نهاد خیریهی غیرانتفاعی است.
برخی از سرمایه گذاران امیدوارند سرمایهگذاریهای جایگزین، نسبت به سرمایهگذاریهای سنتی بازدهی مثبتتری در طول چرخهی اقتصادی خلق کند. البته این نگاه به سرمایهگذاریهای جایگزین، نگاهی ایدهآل با هدف بازدهی مطلق (سود قطعی بدون ضرر) سرمایه است. اما در واقعیت، سرمایهگذاریهای جایگزین عاری از ریسک نیستند و ممکن است بازده آنها منفی و/یا با سایر سرمایهگذاریها، از جمله سرمایهگذاریهای سنتی، بهویژه در دورههای بحران مالی همگام باشد.
در مقابل برخی از سرمایه گذاران در سرمایهگذاریهای جایگزین، هدف کسب بازده نسبی را دنبال میکنند. هدف بازده نسبی که اغلب هدف پرتفویهای سرمایهگذاری سنتی است، به دنبال دستیابی به بازدهی بیشتر در مقایسه با یک معیار مشخص مثلاً شاخص کل یا سود ثابت بانکی است. اما سرمایهگذاری در زمینههای جایگزین، مستلزم تجربه در این بازار ها ، هوش، خلاقیت، پیگیری مستمر بازار و دانش جامع است. اگر فردی بهطور شخصی دارای چنین ویژگیهایی است، میتواند از ابزارهای مالی جایگزین بهجای سرمایهگذاریهای سنتی استفاده نماید. در ادامه به معرفی انواع روشها و زمینههای سرمکایه گذاری جایگزین می پردازیم.
همانطور که گفتیم «سرمایهگذاری جایگزین» برچسبی است برای گروه متفاوتی از سرمایهگذاریها که از سرمایهگذاریهای عمومی در سهام، اوراق قرضه و پول نقد – مواردی که اغلب به عنوان سرمایهگذاری سنتی (traditional investments) شناخته شدهاند – متمایز میگردند. اصطلاحات «سنتی» و «جایگزین» نباید به این معنا تعبیر شود که سرمایهگذاریهای جایگزین لزوماً زمینههایی غیرمعمول یا صرفاً جدیداند که بهتازگی به دنیای سرمایهگذاری اضافه شده اند. برعکس سرمایهگذاریهای جایگزین میتوانند شامل سرمایهگذاری در داراییهایی مانند املاک و کالاها باشند که اتفاقاً دو مورد از قدیمیترین کلاسهای سرمایهگذاری هستند.
سرمایهگذاریهای جایگزین همچنین شامل رویکردهای غیر سنتی (non-traditional) برای سرمایهگذاری در ابزارهای مالی خاص، مانند صندوقهای سهام خصوصی (private equity funds)، صندوقهای پوشش ریسک (hedge funds) و برخی از صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) میشوند. انواع ابزارهای مالی خاص برای سرمایهگذاری جایگزین شامل موارد زیر هستنند که برای آشنایی با برخی از آن ها میتوانید مقالات مرتبط با هریک را در سایت آکادمی دانایان مطالعه فرمایید:
زمینههای متنوع سرمایهگذاری جایگزین، به مدیر پورتفو انعطاف لازم را برای استفاده از ابزارهای مشتقه، اهرم، سرمایهگذاری در داراییهای غیرنقدشونده (illiquid assets) و استفاده از خرید و فروشهای کوتاهمدت (short positions) میدهند. داراییهایی که مدیران پورتفو در آنها سرمایهگذاری میکنند میتواند شامل داراییهای سنتی (سهام، اوراق قرضه و پول نقد) و داراییهای غیرسنتی (جایگزین) باشد. نحوهی مدیریت سرمایهگذاریهای جایگزین، معمولاً از نوع مدیریت فعال است. مثلاً سرمایهگذاری در صندوقهای پوشش ریسک، سهام خصوصی و سرمایهگذاریهای زیرساختی تقریباً همیشه به طور فعال مدیریت میشوند، اما برخی از زمینههای سرمایهگذاری جایگزین هم بهصورت غیرفعال مدیریت میشوند، مثل سرمایهگذاری در کالا و املاک (به مقالهی مربوط به مدیریت فعال و غیرفعال پورتفو در سایت آکادمی دانایان مراجعه نمایید). در ادامه با برخی ویژگیهای این نوع سرمایهگذاری در مقایسه با سرمایهگذاریهای سنتی آشنا خواهید شد.
سرمایهگذاریهای جایگزین عاری از ریسک نیستند و ممکن است بازده آنها با سایر سرمایهگذاریها بهویژه در دورههای بحران مالی (financial crisis) رابطهی همبستگی پیدا کند. در طول یک دورهی تاریخی طولانی، ممکن است میان میانگین بازده سرمایهگذاریهای جایگزین و میانگین بازده سرمایهگذاریهای سنتی با هم همبستگی کمتری داشته باشند، اما در برخی دورههای خاص، این همبستگی میتواند متغیر باشد و بیشتر نمود یابد. مثلاً در طول دورههای بحران اقتصادی، مانند اواخر سال ۲۰۰۸، همبستگی بین بسیاری از داراییها (اعم از جایگزین و سنتی) به طور چشمگیری افزایش یافت. بدین معنی که رشد یا عدم رشد بازده سرمایهگذاریهای سنتی و سرمایهگذاریهای جایگزین بیشازپیش به هم شباهت یافت و باهم همگام گردید.
بررسیها نشان میدهد در طول سالها، اگرچه داراییهای تحت مدیریت در سرمایهگذاریهای جایگزین بهسرعت رشد کردهاند، اما همانطور که در شکل ۱ نشاندادهشده است، در کل کوچکتر از داراییهای سرمایهپذیر با درآمد ثابت یا سهام باقی میمانند:
در یک اقتصاد با عملکرد ضعیف، استفاده از اهرم (leverage) و سرمایهگذاری در داراییهای غیر نقدشونده (illiquid assets) ممکن است به طور منطقی به نتایج ضعیف منجر شود. سرمایهگذاریهای اهرمی نسبت به سرمایهگذاریهای مشابه بدون اهرم، به شرایط بازار حساسترند، فروش داراییهای غیر نقدشونده نیز ممکن است دشوار باشد و در دورهی رکود بازار در معرض هزینههای معاملاتی بالایی قرار گیرند. آمار بررسیشده از سهماههی چهارم سال ۲۰۰۷ تا سهماههی چهارم سال ۲۰۰۹، دورهای که بهعنوان دورهی بحران مالی طبقهبندی میشود، نشان میدهد میانگین بازده سرمایهگذاریهای جایگزین غیر از صندوقهای پوشش ریسک، مشابه یا حتی کمتر از بازده سهام جهانی بوده است و انحراف از معیار این نوع سرمایهگذاری از سهام جهانی فراتر رفته است.
بر اساس این تحقیق، در طول این دورهی دوسالهی بحران، سرمایهگذاریهای جایگزین سطح مطلوبی از حفاظت سرمایه را ارائه نکردهاند. بااینحال، این پتانسیلِ بازده در بلندمدت است که بسیاری از سرمایهگذاران را به این نوع سرمایهگذاری جذب میکند. زیرا زمینههایی چون املاک و مستغلات، سهام خصوصی و سرمایهگذاری جسورانه از سهماههی اول ۲۰۱۰ تا سهماههی چهارم ۲۰۱۴، یعنی دورهی پنجسالهی پس از بحران مالی، عملکرد بسیار خوبی داشتند. در این دوره، املاک و مستغلات، سهام خصوصی و سرمایهگذاریهای جسورانه میانگین بازده سالانهای بیش از متوسط بازده سالانهی سهام جهانی داشتهاند. در مقابل در این دوره میانگین بازده سالانه صندوقهای پوشش ریسک (hedge fund) و کالا (commodity) کمتر از متوسط بازده سالانهی سهام جهانی بوده است.
آمارها همیشه میتوانند تا حدی دستکاری شده یا غیرواقعی باشند. مثلاً سوابق ارائهشده برای بازدهی سرمایهگذاریهای جایگزین، مخصوصاً دربارهی شاخص صندوقهای پوشش ریسک، ممکن است در معرض برخی انواع سوگیریها، از جمله سوگیریهای بقا (survivorship bias) و پشت پرده واقع شود. مثلاً «سوگیری بقا» به معنی گنجاندن تنها صندوقهای سرمایهگذاری فعلی در پایگاهداده است. بهاینترتیب، بازده صندوقهایی که دیگر در بازار موجود نیستند (منحل شدهاند) از پایگاهداده حذف میشوند و این موجب بالا نشان دادن بازده واقعی این صندوقها میگردد. «سوگیری پشت پرده» (Backfill bias) زمانی اتفاق میافتد که عمداً آمار بازده یک صندوق جدید با بازده نامتعارف، وارد پایگاهداده میشود و بازده تاریخی آن دسته از سرمایهگذاری را بهصورت تعمدی بالاتر نشان میدهد.
این سوگیریها میتوانند منجر به نمایش بازدههایی شوند که به طور مصنوعی بالا نشان داده شدهاند، در نتیجه باعث میشوند بازده شاخص آن کلاس سرمایهگذاری به سمت بالا سوگیری داشته باشد و موجب خطای تصمیمگیری برای سرمایهگذاران گردد. بهزبان سادهتر، این پدیده به این دلیل رخ میدهد که «سوگیری بقا» معمولاً منجر به حذف صندوقهای با عملکرد ضعیف، از پایگاهداده میشود و سوگیری «پشت پرده» معمولاً منجر به اغراق در نمایش عملکرد واقعی صندوقها در پایگاهداده میشود و این هر دو موجب بهاشتباه افتادن سرمایهگذار در تخمین درست بازده این نوع سرمایهگذاریها و درنهایت روبرو شدن او با واقعیت پس از تحمل خسارات در طولانیمدت خواهد شد. برای جلوگیری از این نوع برآورد بازده سرمایهگذاری متأثر از سوگیری دادهها، سرمایهگذار نیازمند دانش و تخصص بالا و تفحص در دادههای حذفشده یا پنهانشده از دادههای ارائهشده توسط پایگاههای داده است.
بر اساس آمارهای بهدست آمده، تخصیص سنگین [۷۳ درصد] سرمایهگذاریها به طبقات دارایی غیرسنتی، از پتانسیل بازده و قدرت تنوعبخشی داراییهای جایگزین ناشی میشود. دقت و شفافیت قیمتگذاری در داراییهای جایگزین، به دلیل ماهیتشان، نسبت به اوراق بهادار سنتی کمتر است و این فرصتی را برای بهرهبرداری از ناکارآمدیهای بازار از طریق مدیریت فعال فراهم میکنند. درنتیجه بسیاری از سرمایهگذاران که به دنبال سودهای فراتر از سرمایهگذاریهای سنتی بودهاند، به این بازارها جذب میشوند.