رشد سرمایه و یافتن بهترین راه برای رسیدن به سود بیشتر، همواره اصلیترین هدف برای صاحبان ثروت و قدرت بوده است. ازاینرو، فعالان این حوزه روشهایی را برای دستیابی هر چه سریعتر به سود سرمایه ایجاد کردهاند که عموماً مبتنی بر تجربه یا محاسبات ریاضی است. یکی از این روشها، روش مارتینگل است که برای اولینبار قماربازان از آن برای بازگشت سرمایهای که در جریان بازی ازدستداده بودند ابداع کردند و با استفاده از آن، حتی در صورت ضرر در جریان بازیها، به سود موردنظر خود میرسیدند. اما روش مارتینگل چیست؟ و آیا واقعاً میتوان از آن بهعنوان یک روش مورد اعتماد برای بازگشت سرمایه و رشد ثروت در بازار بورس داخلی استفاده کرد؟ در نوشتار پیش رو، این استراتژی را با جزئیات بیشتر مرور میکنیم.
استراتژی مارتینگل (Martingale) یک استراتژی سرمایهگذاری یا شرطبندی است که توسط یک ریاضیدان فرانسوی به نام پل پییر لوی (Paul Pierre Levy) معرفی شده است. مارتینگل در دنیای امروز یک روش پرریسک برای سرمایهگذاری شناخته میشود.
فرض کنید در موقعیتی شبیه به پرتاب سکه برای شرطبندی قرار دارید که ۵۰ درصد احتمال شکست برای شما وجود دارد و ۵۰ درصد احتمال برد. در چنین شرایطی، اگر آن روی سکه که شکست شما در آن است، رخ داد، کاری که باید انجام دهید این است که ۲ برابر سرمایهای را که بر اثر شکست از دست دادهاید را دوباره وارد معامله کنید و آنقدر این روند را ادامه دهید تا بازگشت سرمایه اتفاق افتد. چرا که همچنان که ۵۰ درصد امکان شکست در هر بار معامله وجود دارد، ۵۰ درصد هم امکان پیروزی و بازگشت سرمایه وجود دارد.
بنابراین با وقوع احتمال برد، سرمایه ازدسترفتهی شما بهصورت چندبرابر بازمیگردد. در روش مارتینگل شما هرگاه در موقعیتی با احتمال برابر سود یا ازدستدادن سرمایه مواجه بودید، باید در فکر دوبرابر کردن سرمایه موردنظر خود باشید. در واقع مطابق این روش شما باید سرمایهی خود را به قسمتهای نامساوی تقسیم کرده و متناسب با توانهای عدد ۲ در هر معامله قدری از آن را وارد کنید. به طور مثال اگر قصد دارید ۱۵ میلیون تومان از سهمی را خریداری کنید. در وهلهی اول ۱ میلیون تومان و سپس به ترتیب ۲، ۴ و ۸ میلیون تومان از آن را وارد معامله کنید.
تئوری پشت استراتژی این است که شما هر چیزی را که از دست دادهاید دوباره به دست خواهید آورد. مشابه چنین تئوری در استراتژی ضد مارتینگل نیز وجود دارد که میگوید باتوجهبه میزان برد در هر بار سرمایهگذاری، باید اندازهی سرمایه را برای دور بعدی معامله افزایش دهید. یک سناریوی کلاسیک دیگر نیز برای این استراتژی وجود دارد. آن این است که سعی کنید یک مقدار سرمایه را با احتمال ۵۰ درصد شکست به جریان بیندازید و وارد معامله کنید. این قبیل سناریوها را سناریوهای انتظار صفر نیز مینامند.
باتوجهبه ریسک بالای روش مارتینگل، اولین سؤالی که در ذهنها ایجاد میشود این است که آیا روش مارتینگل میتواند استراتژی راهگشا و مفیدی برای افزایش سرمایه و رسیدن به سود بیشتر در بازار بورس باشد؟ چرا که رشتههای متوالی و طولانی ضرر در سرمایهگذاری با این روش میتواند برای بهکارگیرندگان آن بسیار مرگبار باشد. پاسخ اولیه به این پرسشها این است که لازمهی برد و رسیدن به سود در هر معاملهای، اشراف کامل به جریان بازار و تسلط به فرازوفرود قیمتها در بازار سهام و بورس است. اما در تکمیل این توضیحات باید گفت، روش مارتینگل نیز همانند دیگر استراتژیهای معاملاتی مزایا و معایب خود را دارد. در ادامه به برخی از این مزایا و معایب اشاره خواهیم کرد.
یکی از مزایای روش مارتینگل این است که سرمایهگذار میتواند باتوجهبه میزان سود و کسری احتمالی، نتیجهی یک سرمایهگذاری را تا هر مرحله پیشبینی کند. از سوی دیگر، در این روش با درنظرگرفتن یک برنامهریزی صحیح و جامع، احتمال افزایش سود برای سرمایهگذار وجود دارد. همچنین در این روش، چندان نیازی به پیشبینی روند بازار وجود ندارد، و با بهرهگیری صحیح از این روش خصوصاً در بازارهایی که سازوکار دوطرفه دارند، میتوان به کسب سود معقولی رسید. در نهایت اینکه، تازهکاران و مبتدیان در بحث سرمایهگذاری در بازارهای مالی میتوانند با رعایت اصول و قوانین این روش، از آن استفاده کنند و به سود برسند. اما باید توجه داشت که بهتر است از این روش در کنار سایر اصول و فنون تحلیلی استفاده شود و جوانب مختلف یک سرمایهگذاری سنجیده شود.
در هر تصمیم اقتصادی قیود و محدودیتهایی وجود دارد که باید حتماً آنها را در نظر گرفت. طبیعتاً در خصوص تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری، مهمترین قید و محدودکننده، میزان سرمایه است که مقدار آن محدود خواهد بود. اما در استراتژی مارتینگل توجهی به محدودیت سرمایه نشده است و این بیتوجهی به محدودیت و توصیه به تکرار سرمایهگذاری بهمنظور کاهش قیمت سربهسر، درصورتیکه سرمایهی افراد مقدار اندکی داشته باشد، ممکن است آنها را با خطر ازدستدادن کل سرمایهی خود روبهرو کند.
از سوی دیگر در ادبیات سرمایهگذاری با اصطلاحی به نام ریسک به ریوارد یا همان ریسک به پاداش مواجه هستیم. برای استراتژی مارتینگل وضعیت نسبت ریسک به ریوارد چندان حالت مطلوبی را گزارش نمیدهد که این مورد را نیز میتوان بهعنوان یکی از معایب روش مارتینگل در نظر گرفت.
از روش مارتینگل در ارز دیجیتال و معاملات آن نیز استفاده میشود و از این روش با عنوان استراتژی خریدوفروش پلهای نیز نامبرده میشود. اگر میخواهید از روش مارتینگل در بازار ارزهای دیجیتال استفاده کنید، پیش از خرید هر رمزارز نسبت به روند بازار و متغیرهای کلی آن اطلاعات کافی به دست آورید و از رشد بلندمدت آن ارز دیجیتال و باارزش بودن آن در معاملات آینده اطمینانی نسبی پیدا کنید. چرا که روش مارتینگل همیشه جوابگو نیست و هیچ قانون صددرصدی برای پیروزی در خرید پلهای ارز دیجیتال وجود ندارد. بدین ترتیب تریدرها نیز بسته به سرمایهی خود و نوع معامله، با شخصیسازی این قانون و خرید بیشتر در پلههای اولیه، امکان ضررهای سنگین را در سرمایهگذاری خود کاهش میدهند.
بیایید یکبار استفاده از این روش را مرور کنیم. با بهکارگیری روش مارتینگل در ارز دیجیتال، هر معامله در واقع میتواند دو نتیجه داشته باشد: سود و ضرر. با این روش، به امید سود، یک معامله رمزارز را با ۵۰ دلار باز میکنید، اما با افت قیمت، نتیجه به ضرر شما تمام میشود. در این موقعیت، نسبت ریسک به پاداش برای شما ۱:۱ است. در مرحلهی بعد، دوباره معاملهی دیگری را این بار با ۱۰۰ دلار (دوبرابر سرمایهی پیشین) به جریان میاندازید، اما باز هم متضرر میشوید. تا اینجا در دو سرمایهگذاری، جمعاً ۱۵۰ دلار متضرر شدهاید.
معاملهی بعدی را با ۲۰۰ دلار (دوبرابر سرمایهی پیشین) به جریان میاندازید و در صورت ضرر، معاملهی دیگری با ۴۰۰ دلار را به جریان میاندازید. آنقدر این روند را ادامه میدهید تا در نهایت، امکان سود اتفاق میافتد و نتیجهای که از سود به دست میآورید از ضررهای پیشین بیشتر است. به اضافهی اینکه یک سود دیگر به اندازهی سرمایهی اولیه که همان ۵۰ دلار بود، به دست میآورید. در این شرایط، بهمحض اینکه به سود کافی رسیدید، باید از معامله خارج شوید.
در مقابل روش مارتینگل، روش آنتی مارتینگل یا معکوس مارتینگل نیز وجود دارد. روش آنتی مارتینگل یا معکوس مارتینگل یک روش معاملاتی است که شامل نصف کردن یک شرط در هر بار ضرر تجاری و دوبرابر کردن آن در هر بار سود است. این تکنیک برعکس روش مارتینگل است که در آن، یک معاملهگر (یا قمارباز) یک شرط بازنده را دوبرابر کرده و یک شرط برنده را نصف میکند.
هر دوی این استراتژیها در شرایطی که کاملاً به بازار اشراف داشته باشید، تجاری و راهگشا و معقول هستند و معمولاً در بازارهای ارز خارجی استفاده میشوند. اما میتوانند در جاهای دیگر نیز اعمال شوند. روش ضد مارتینگل درواقع برای تقویت احتمال سود و بهحداقلرساندن تأثیر ضررهای سرمایهگذاری است. برخلاف سیستم کلاسیک مارتینگل، استراتژی ضد مارتینگل شامل دوبرابر کردن شرطهای برنده و کاهش شرطهای بازنده به نصف است.
بهترین شرایط استفاده از روش مارتینگل در بازار بورس داخلی چیست؟ طبق تجربه، این استراتژی در واقع راهکاری منطقی و قابل دفاع برای رسیدن به سود در هنگام افت قیمت یک سهم است. توصیه میشود از این روش برای سهمهایی استفاده شود که اساساً وضعیت خوبی دارند، اما در شرایطی خاص بنا به دلایلی دچار یک افت مقطعی شدهاند. اما در نظر داشته باشید که استفادهی بیرویه و افراطگونه از این روش در بازار بورس، نتیجهای جز ضرر برای شما نخواهد داشت. از سوی دیگر، مطمئن شوید که آموزشهای لازم در حوزه تحلیل تکنیکال و حتی بنیادی را دیده باشید تا با روش مارتینگل بتوانید به سود بیشتر نزدیک شوید. در غیر این صورت باتوجه به یکطرفه بودن سازوکار بازار بورس در ایران (عدم وجود امکان فروش پیش از خرید یک نماد) احتمال بروز زیان بیشتر خواهد بود.
روش مارتینگل در فارکس نیز استراتژی محبوبی در میان تریدرها شناخته میشود. علت محبوبیت این روش در بازار فارکس این است که بر خلاف سهام شرکتها، قیمت ارزها بهندرت به صفر سقوط میکند. البته این امکان وجود دارد که ارزش یک ارز بهشدت سقوط کند، اما در شرایط افت شدید ارزش ارزها نیز امکان به صفر رسیدن ارزش آنها بهندرت اتفاق میافتد. از سوی دیگر، بازار فارکس فضای مناسب و جذابی برای سرمایهگذارانی است که سرمایهی کافی برای استفاده از روش مارتینگل در اختیار دارند. استفاده از این روش در فارکس به افراد اجازه میدهد بخشی از ضررهای خود را با سودی که از این استراتژی به دست میآورند جبران کنند.
موفقیت در دنیای پرریسک بازارهای مالی و سرمایهگذاری و دستیابی به سود در کوتاهترین زمان، نیازمند اشراف کامل به نبض بازار و روند معاملات از یک سو و تسلط بر استراتژیها و روشهای سرمایهگذاری از سوی دیگر است. این روشها از دیرباز به کمک سرمایهگذاران آمدهاند تا آنها را از طوفانهای پرتلاطم بازار بورس به ساحل امن «بازگشت سرمایه» هدایت کنند.
در این میان، استراتژی مارتینگل یکی از روشهایی است که برای اولینبار، قماربازان از آن برای غلبه بر ضررهای پیدرپی خود استفاده کردهاند و سپس به بازار سرمایهگذاری بورس راهیافته است. اما این روش همچون شمشیر دو لبه عمل میکند. چرا که در شرایطی میتواند باعث ضرر و زیان سرمایهگذاران در بازار بورس شود و در شرایطی دیگر میتواند صاحبان ثروت را به سمت بازگشت سرمایه هدایت نماید. لذا در بهکارگیری این روش، «ارزیابی شرایط بازار» و نیز «سنجش ارزش سهمها»، در کنار «محاسبهی دقیق میزان سود و زیان»، بسیار اهمیت دارد و میتواند بر موفقیت یا شکست سرمایهگذاران تأثیر مستقیم گذارد.
در این نوشتار، مروری بر روش مارتینگل، معایب و مزایای آن، بهکارگیری این روش در بازار ارز دیجیتال، استفاده از این روش در بازار فارکس و کاربرد آن در بازار بورس داخلی داشتیم، تا فعالان بازار سهام با دیدی جامع و گسترده به طرحریزی استراتژیهای معاملاتی خود بپردازند و در جریان تغییرات بازار، بهترین مسیر برای رسیدن به سود بیشتر را برگزینند.
برای دسترسی به سایر مقالات و محتواهای آموزشی وارد شوید.