تولید ناخالص ملی، ارزش بازاری تمامی کالاها و خدماتی است که در طول یک بازهی زمانی مشخص توسط مردمانی با ملیت مشترک در هر نقطهای از جهان تولید میشود.
تولید ناخالص ملی را میتوان یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی دانست. برای درک بهتر روند رشد و توسعه ملل مختلف و جایگاه کشورها در اقتصاد جهانی باید با این شاخص آشنا شد. در کنار شاخص تولید ناخالص داخلی که تولیدات را در مرز جغرافیایی کشورها ارزیابی میکند، تولید ناخالص ملی، نگاهی ملیگرایانه به اقتصاد کشورها دارد و درآمد افراد را صرفنظر از موقعیت جغرافیایی آنها و صرفاً با توجه ملیت آنها ارزیابی خواهد کرد. محاسبه این شاخص به سه روش انجام میشود که شامل محاسبه درآمدها، محاسبه ارزشافزوده و محاسبه مخارج است. طبیعتاً تمام این محاسبات به پاسخ مشترکی میرسند. اما پایگاهداده کشورها و توانایی کشورها در محاسبه اطلاعات اقتصادی، مشخص میکند که از کدام روش استفاده کنند. خوانندگان این مقاله پس از آشنایی با شاخصهای اقتصادی میتوانند مطالعه رشد و توسعه کشورها را پیش بگیرند.
این مطلب را از دست ندهید: رشد اقتصادی چیست؟
علم اقتصاد به بررسی عواملی میپردازد که یا هزینهای صرف تولید کالا میکنند یا ارزشافزودهای در اثر تولید یک کالا یا خدمت ایجاد میکنند. امروزه زیرشاخههای دیگری از اقتصاد مانند اقتصاد رفتاری، رفتار انسانهای حاضر در بازار را نیز بررسی میکنند. در واقع میتوان دید که تولید پایههای علم اقتصاد را تشکیل میدهد. شاخصهای سنجش تولید مانند تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص ملی از پرکاربردترین شاخصهای اقتصاد هستند. شناخت این شاخصها میتواند به شناخت وضعیت رفاه و توسعهی یک کشور و میزان ثروتآفرینی آن کمک کند. بالاتر بودن میزان تولید یک کشور میتواند نشاندهندهی بالابودن سطح دانش و تکنولوژی، بهرهوری نیروی کار و کارایی بازارهای آن کشور باشد. تولید ناخالص داخلی میزان پولی تولیدات در یک محدوده جغرافیایی در یکزمان محدود را نشان میدهد. از طرف دیگر تولید ناخالص ملی تمام کالاها و خدماتی که مردمانی با ملیت مشترک در محدوده زمانی تولید کردهاند را توضیح میدهد.
تولید ناخالص ملی توان تولید یک ملت را نشان میدهد. در واقع با بررسی این شاخص میتوان دریافت که مردم یک کشور در اقصینقاط دنیا چه میزان کالا و خدمات را در یک محدوده زمانی معین تولید کردهاند. اگر یک فرد هلندی در کانادا سالیانه ۵۰ هزار دلار تولید داشته باشد این عدد در تولید ناخالص ملی هلند ثبت میشود. وجود کلمه ناخالص در اسم این شاخص نشاندهنده این است که ارقام استهلاک در آن لحاظ نشده است. استهلاک میتواند فرسودگی عوامل تولید را شامل شود. در این شاخص همانند تولید ناخالص داخلی فقط محصولات و خدمات نهایی گنجانده میشوند و تولید کالاهای واسطه برای جلوگیری از محاسبه مجدد در آن درج نمیشود، چرا که قیمت کالاهای واسطهای در قیمت محصول یا خدمت نهایی لحاظ میشود.
در ابتدای کار باید یادآور شد که فقط قیمت محصولات نهایی در تولید ناخالص ملی محاسبه میشود و از محاسبه قیمت کالاهای واسطه پرهیز میشود. محاسبه این شاخص مانند تولید ناخالص داخلی به سه روش انجام میشود.
۱)درآمد ۲) مخارج ۳)ارزشافزوده
در روش اول درآمد حاصله از تولید کالا که ممکن است فروخته شده و یا ذخیره شده باشد محاسبه میشود. این روش سود، حقوق و دستمزد عوامل تولید، اجاره و یا بهره را در نظر میگیرد. بدین ترتیب حقوق و دستمزد نیروی کار نیز در نظر گرفته میشوند. همچنین اگر خانوارها عوامل تولید و یا کالاهای سرمایهای را در اختیار شرکتهای تولیدکننده قرار داده باشند، آوردهی ناشی از آنها در محاسبات تولید ناخالص ملی لحاظ میشوند.
در روش دوم، یعنی روش مخارج یا هزینهها تمام مخارج مصرفی برای تولید کالاها و خدمات نهایی محاسبه میشود. این مخارج هزینههای خانوار، هزینههای دولت، سرمایهگذاری و خالص تجارت (کسر میزان کالاها و خدمات واردشده از میزان صادرشده کالاها و خدمات) را شامل میشود. در این روش سرمایهگذاریها ممکن است، سرمایهگذاری در بخش املاک و مستغلات، ماشینآلات و یا تغییر در موجودی انبار باشد.
در روش سوم ارزشافزوده مهمترین نقش را ایفا میکند. ارزشافزوده که در مقاله تولید ناخالص داخلی به آن پرداخته شد، از کسر ارزش محصول نهایی از ارزش کالاهای واسطهای استفاده شده در تولید به دست میآید. در این روش تولید ناخالص داخلی بهدستآمده از همین روش را با درآمد خالص عوامل تولید خارج از کشور جمع میکنند تا تولید ناخالص ملی به قیمت عوامل تولید به دست آید. در ادامه به قیمت عوامل تولید و بازار پرداخته میشود.
تولید ناخالص ملی به قیمت عوامل تولید زمانی به دست میآید که پرداختی به عوامل تولید آن مرحله مانند دستمزد کارگران، حقوق، اجاره، بهره و سود و غیره را در هر بخش حساب کرده و با هم جمع کرد. در واقع ارزشافزوده ایجاد شده در هر بخش با پرداختیها به عوامل تولید برابر است. اما نکته مهم اینجاست که مالیاتهای غیرمستقیمی که دولت از تولیدکنندگان اخذ میکنند و یا در قیمت بازاری کالا و خدمات لحاظ میشود بیشتر از ارزشافزوده آن کالا و خدمت است. به همین دلیل تولید ناخالص ملی به قیمت بازاری را میتوان با افزودن مالیاتهای غیرمستقیم به قیمت عوامل تولید به دست آورد. بالعکس اگر از مقدار تولید ناخالص ملی به قیمت عوامل تولید مالیاتهای غیرمستقیم را کسر کنید، تولید به قیمت بازار به دست میآید.
تولید ناخالص ملی از زبان اینوستوپدیا: کلیک کنید.
برای محاسبه تولیدات هر ساله کشورها میتوان به دو صورت عمل کرد. روش اول این است که قیمتها را آنگونه که هست بیان کرد. یعنی تورم اعمال میشود که افزایش قیمتها باعث افزایش میزان تولید ناخالص ملی میشود. این روش ممکن است تحلیلکنندگان را دچار خطا کند. چرا که نمیتوان تشخیص داد که افزایش میزان تولید ناخالص ملی به علت افزایش توان تولیدی آن ملت بوده است یا به علت تورم و افزایش قیمتها. به عددی که بهدست میآید از این روش تولید ناخالص ملی اسمی گفته میشود. به همین علت روش دوم و محاسبهی تولید ناخالص حقیقی کاراتر به نظر میرسد.
در روش تولید ناخالص اسمی تورم در نظر گرفته نمیشود. در این صورت کشورها یک سال را که معمولاً سال خوبی از نظر تولید بوده است را بهعنوان سال پایه در نظر میگیرند و قیمتها را بر اساس همان سال احتساب میکنند. اعداد بهدستآمده از این روش تولید ناخالص ملی حقیقی گفته میشود. در این صورت تأثیرات تورم خنثی میشود و افزایش و کاهش تولید ناخالص ملی صریحتر بیان میشود. نتایج موثقتری را میتوان با بررسی و تحلیل تولید ناخالص ملی حقیقی راجع به توان تولید یک ملت به دست آورد.
تولید ناخالص داخلی در اواسط قرن بیستم میلادی متولد شد. پیش از آن تولید ناخالص ملی بهعنوان شاخص اصلی توسعهیافتگی کشورها، قدرت تولید و در کل توان اقتصادی کشورهای مختلف در نظر گرفته میشد. در واقع پیش از آن هم مهاجرت از قارهای به قاره دیگر به شکل امروزی رایج نبود و اقتصاد توسعه به معنای امروزی تکامل نیافته بود. پس از جنگ جهانی دوم و اجرای پیمان مارشال که طی آن آمریکا به کشورهای اروپایی کمکهای مالی و اعتباری کرد تا هم از گسترش کمونیسم در جهان جلوگیری کند و هم تجارت جهانی لطمه نخورد، برای اینکه میزان تأثیرگذاری این کمکها در اروپا سنجیده شود، شاخص تولید ناخالص داخلی متولد شد.
امروزه تولید ناخالص داخلی بهعنوان شاخصه اصلی برای پیبردن به توان اقتصادی کشورها در نظر گرفته میشود؛ اما از نظر عددی تفاوت چشمگیری با تولید ناخالص ملی ندارد. برای کشورهای آسیایی با بیشترین میزان مهاجر مانند هند، چین، پاکستان و ایران این عدد ممکن است تفاوت بیشتری با تولید ناخالص داخلی داشته باشد؛ اما همچنان به آن نزدیک است. از طرف دیگر تولید ناخالص داخلی برای کشورهای مهاجرپذیر مانند آلمان، کانادا و آمریکا هم ممکن است با تولید ناخالص ملی آنها تفاوت بیشتری داشته باشد؛ چراکه مردمان کشورهای دیگر در داخل مرزهای آنها اقدام به تولید کالا و خدمات میکنند.
در این مقاله آموختید که تولید ناخالص ملی توان تولیدی یک ملت را نشان میدهد. این شاخص یکی از مهمترین فاکتورهای اقتصادی به شمار میرود که بررسی روند آن میتواند مسیر رشد و توسعه ملتها را نشان دهد. در این صورت با مطالعه تولید در بخشهای مختلف اقتصادی هر ملت میتوان کمبود را تشخیص داد و در جهت بهبود آنها گام برداشت. یادگیری شاخصهای اقتصادی به مطالعه اقتصاد کشورها و در ادامه اقتصاد جهانی، حیاتی است. اگر به مطالعه وضعیت اقتصادی کشورها علاقهمند هستید باید ابتدا با پایههای آن مانند شاخصهای تولید، شاخصهای قیمتی و عوامل تغییر آنها آشنا شوید.