هر کاری که شرکتها بهمنظور جمعآوری و افزایش سرمایه انجام میدهند. در دستهی فرآیندهای تأمین مالی قرار میگیرد. تأمین مالی در یک شرکت سبب خواهد شد تا نیازهای اقتصادی آن برطرف شده، برای سرمایهگذاریها و توسعه آماده شود. روشهایی که میتوان برای تأمین مالی دنبال کرد در دو دستهی روشهای مبتنی بر بدهی و مبتنی بر افزایش سرمایه جای میگیرند. در این مقاله، به معرفی روشهای تأمین مالی مبتنی بر بدهی میپردازیم.
همانطور که گفتیم، زمانی که شرکتها نیاز به تأمین مالی دارند، راههای مختلفی را پیشرو خواهند داشت؛ یکی از راههایی که شرکت میتواند بهمنظور تأمین مالی دنبال کند، قرضگرفتن است؛ اخذ وامهای بانکی یک نمونه از روش قرض گرفتن است. البته در بازار بورس، روشهای دیگری نیز وجود دارند که میتوان از آنها نیز وجه قرض کرد! در ادامه، با این روشها بیشتر آشنا خواهید شد. درهرحال، روشهایی که برمبنای قرضگرفتن وجه شکل میگیرند، در دستهی روشهای تأمین مالی مبتنی بر بدهی قرار خواهند گرفت.
در بازار سرمایه روشهای مختلفی برای تأمین مالی شرکتها از طریق قرض گرفتن وجود دارد. بسته به شرایط شرکتها، برخی از این روشها کاربردیتر است. لیست زیر، رایجترین روشهای تأمین مالی مبتنی بر بدهی را نشان میدهد:
البته اگر نامهای این لیست برایتان مفهوم نیست اصلاً نگران نباشید. در ادامه شرح بیشتری از برخی از این روشها را مطالعه خواهید کرد که به شناخت و درک شما کمک شایانی مینماید.
صکوک، یک گواهی است؛ صکوک را میتوان جایگزین اوراق قرضه دانست. در کل ۱۴ نوع صکوک داریم که در لیست روشهای تأمین مالی مبتنی بر بدهی، به ۵ مورد آن اشاره مینماییم.
بعد از اتمام عملیات پذیرهنویسی، مبلغ اسمی که در گواهی صکوک درج میشود، به دارندهی آن (خریدار) یک سری دارایی را متعلق میداند؛ درنتیجه، صکوک یک گواهی مبنی بر منافع حاصل از آن دارایی یا پروژه نیز به شمار میآید.
وقتیکه شرکتها برای تأمین مالی خود به روشهای مبتنی بر بدهی متوسل میشوند، میتوانند از روش صکوک اجاره استفاده کنند. در این حالت، بخشی از دارایی شرکت بهصورت صوری به شرکت ثانویه فروخته خواهد شد؛ در مقابل، شرکت اصلی (که قصد تأمین مالی دارد) آن داراییها را اجاره خواهد کرد.
بگذارید کمی موضوع را شفافتر کنیم: شرکتی که میخواهد تأمین مالی شود، یک سری از داراییهای خود را انتخاب میکند تا اجاره دهد. مسلماً داراییهای انتخابشده باید بهگونهای باشند که قابلیت اجاره دادن را داشته باشند. بهعنوان نمونه، شرکت میتواند املاک خود را انتخاب نماید. حال شرکت دیگری این داراییهای منتخب را خریداری میکند. با این توافق که بعد از خرید، میبایست داراییها را در قالب اجاره در اختیار شرکت اول قرار دهد. بنابراین این دو شرکت باهم توافق میکنند تا در قبال پرداخت مبلغی، املاک را در قالب یک سبد دارایی، به شرکت دوم به فروش برسانند. از طرف دیگر، شرکت اول موظف است تا مبلغ توافق شده برای اجارهی املاک را به شرکت دوم پرداخت نماید.
شرکت دوم، اجارهای را که دریافت میکند در قالب سهام و اوراق بهادار در بورس به فروش میرساند. اینجا داراییهای شرکت دوم به اوراق بهادار یا همان صکوک تبدیل میشود. افرادی که این صکوک را میخرند، در مالکیت دارایی، سهیم خواهند شد. روشن است که هرچه اوراق بیشتری خریداری شود، مالکیت افزایش پیدا میکند. بهعبارتدیگر، میزان سهیم بودن افراد در این داراییها به درصد خرید اوراق و صکوک توسط آنها بستگی دارد. در طول مدت اجاره، شرکت دوم وظیفه دارد تا مبلغی را که بهعنوان اجاره از شرکت اول دریافت میکند بین دارندگان صکوک تقسیم کند؛ این کار تا پایان مهلت اجاره، ادامه خواهد داشت.
اوراق مشارکت اوراقی است که میتوان بهمنظور تأمین مالی صادر نمود. خریدوفروش این اوراق مستقیماً توسط سازمان بورس اوراق بهادار انجام میشود. اوراق مشارکت ویژگیهای خاص خود را دارد، مثلاً بهصورت بانام یا بینام منتشر میشوند. شرکتهایی که مجاز به انتشار این اوراق هستند، متعهد میشوند که سوددهی داشته باشند، بنابراین سرمایهگذاران ترغیب به خرید این اوراق خواهند شد؛ بهخصوص اینکه درصد سودی که برای این اوراق تعیین میشود، بالاتر از درصد سود بانکی خواهد بود.
در اوراق مشارکت، یک قیمت اسمی برای هر واحد (ورق) معین میشود؛ همچنین این اوراق مدتزمان مشخصی دارند. بنابراین خریداران این اوراق، در جریان زمان و هزینهی آن خواهند بود. اوراق مشارکت از طریق عرضهی عمومی در اختیار سرمایهگذاران قرار میگیرد. ازآنجاییکه پرداخت سود اوراق مشارکت، از سوی مؤسسات مالی معتبر و بانکها تضمین میشود، لذا سرمایهگذاران به خرید این اوراق تمایل زیادی نشان میدهند.
صکوک مرابحه اوراقی است که بر طبق آن خریداران بهصورت مشاع، مالک دارایی قرارداد مرابحه خواهند بود. این مشارکت تا زمان سررسید این اوراق اعتبار دارد. اوراق مرابحه میتوانند برای خریدار سود ثابتی داشته باشند؛ همچنین خریداران میتوانند این اوراق را در بازار ثانویه معامله نمایند.
نکتهی بسیار مهمی که در معاملات مرابحه وجود دارد این است که خریدار اوراق یا صکوک مرابحه، باید از قیمت کالا و نرخ سود آن بهطور دقیق خبردار باشد؛ در غیر این صورت اگر زمانی مشخص شود که فروشنده، در خصوص کالا دروغ گفته و ارزش واقعی آن را کتمان نموده است، خریدار میتواند قرارداد مذکور را باطل کند.
صکوک مرابحه سبب ایجاد یک معاملهی دو سر بُرد خواهد شد؛ بدین شکل که برای شرکت موردنظر، تأمین مالی به ارمغان آمده، از طرف دیگر چون سود ثابت تعیین میشود، سرمایهگذار نیز سودی تضمینی دریافت مینماید.
اوراق منفعت شکل دیگری از اوراق بهادار هستند که برای تأمین مالی مبتنی بر بدهی بهکار برده میشوند. این اوراق در قبال پرداخت هزینه به شخص ارائه داده میشود؛ مانند اینکه شما با پرداخت مبلغی پول اتاقی را برای تاریخ معینی در هتل دلخواه خود رزرو میکنید؛ بنابراین در ازای پرداخت هزینه، گواهی حق اقامت هتل برای آن تاریخ برای شما صادر خواهد شد.
درازای پرداخت هزینه برای اوراق منفعت، شرکت میتواند محصول و یا منافع دارایی خود را به خریدار این اوراق واگذار نماید. خریداران تا زمان سررسید اوراق میتوانند از محصول یا دارایی آن شرکت استفاده کنند. روشن است که هرچقدر شرکتها شفافیت بیشتری در خدمات ارائهشدهی خود داشته باشند، تقاضا برای دریافت این خدمات نیز بالاتر میرود.
مضاربه به معنای مشارکت در سود است. بنابراین در این روش سرمایهگذار سرمایهی خود را به شرکت قرض میدهد و در قِبال آن، بر اساس توافقی که کردهاند سود دریافت میکند. در صکوک مضاربه یک شرکت واسط وجود دارد که اوراق بهادار مخصوص همین توافق را منتشر میسازد؛ درنتیجه فرد سرمایهگذار باید ابتدا این اوراق را خریداری نماید. درنتیجهی فروش صکوک مضاربه، شرکت به هدف تأمین مالی خود دست پیدا میکند. از طرف دیگر، بر اساس توافق و شرایط صکوک مضاربه، درصدی از سود حاصل از فعالیت شرکت در این بازهی زمانی، در اختیار سرمایهگذار (خریدار صکوک مضاربه) قرار خواهد گرفت.
تأمین مالی مبتنی بر بدهی، مزایای زیادی دارد. بهعنوان مثال همانطور که در راهکارهای مختلف این روش شرح داده شد، با تأمین مالی مبتنی بر بدهی میتوان ریسک و هزینهی تأمین مالی شرکت را کاهش داد. برخی از مزایای این روش در ادامه بیان شده است:
در روشهای تأمین مالی مبتنی بر بدهی، مزایای زیادی وجود دارد که در قسمت قبلی بیان کردیم؛ امّا معایبی نیز وجود دارد که در برخی از شرایط، این روشها را روش بهینه برای تأمین مالی معرفی نخواهد کرد. بهعنوانمثال، اگر شرکت نقدینگی کافی برای بازپرداخت وام را نداشته باشد، اخذ وام کار عاقلانهای نخواهد بود؛ بهخصوص اینکه اخذ وام معمولاً با سود همراه است؛ یعنی شرکت علاوه بر بازپرداخت مبلغ وام میبایست، مبلغ سود را نیز پرداخت نماید. این مشکل زمانی که مبالغ بالایی برای تأمین مالی مدنظر است پررنگتر خواهد شد. از طرف دیگر، گفته میشود که متقاعد کردن وامدهندگان برای اعطای وام و تأمین مالی شرکت پروسهای دشوار و زمانبر است.
کلیات بیانشده برای تأمین مالی مبتنی بر بدهی و مزایا و معایب آن، نشان میدهد که در برخی از موارد، این روش میتواند طرح مناسبی برای تأمین مالی شرکتها باشد. بهتر است شرکتها آشنایی خود را با انواع روشهای تأمین مالی مبتنی بر بدهی افزایش دهند؛ در این صورت در شرایط مناسب قادر خواهند بود تا با تأمین مالی از هر یک از این روشها، به اهداف تجاری و اقتصادی خود دست پیدا کنند.
باوجود تمام مشکلاتی که در این روش مطرح میشود، به دلیل روان بودن تأمین مالی، بسیاری از شرکتها ترجیح میدهند تا بدین طریق تأمین مالی شوند. از سوی دیگر، در بازارهای مالی تلاش بر آن است زیرساختهایی ایجاد شود تا تأمین مالی مبتنی بر بدهی را در زمان کوتاهتر و با معایب کمتر ممکن سازد.