سرمایهگذاری بهعنوان یک مفهوم اقتصادی ضمن ایجاد ظرفیت جدید، یا بالابردن بهرهوری ظرفیت موجود، در سمت عرضهی اقتصاد در دیدگاه کلان، دارای عوایدی برای فرد سرمایهگذار نیز خواهد بود تا بتواند ضمن محافظت از قدرت خرید و ارزش پول خود، به توسعهی کسبوکارش و حتی ایجاد رونق در سطح کلی اقتصاد کمک کند. در شرایط تورمی کشور ما، اهمیت و لزوم انجام سرمایهگذاری، حداقل برای حفظ ارزش پول و محافظت از آن در برابر نرخهای تورم بالا، بر کسی پوشیده نیست؛ اما سؤالی که در اینجا به وجود میآید آن است که کدام بازار و کدام بخش برای سرمایهگذاری مناسبتر است. اگرچه پاسخ به این سؤال تا حد قابلتوجهی وابسته به ترجیحات ذهنی افراد است، اما میتوان برای آن یکسری اصول کلی را نیز متصور بود. ما در این مقاله به معرفی و ارائهی توضیحات مختصری در این باره خواهیم پرداخت تا بتوانیم بهترین محل را برای سرمایهگذاری پیدا کنیم.
طبیعتاً وقتی به سراغ انتخاب یک بازار برای سرمایهگذاری میرویم، برخی از معیارها را بین آنها مقایسه کرده و سعی میکنیم مطابق با آنها، بهترین گزینه را انتخاب نماییم. از مهمترین این پارامترها میتوان به بازدهی، محدودیتهای ورود و میزان دسترسی، ریسک و بحث نقدشوندگی آنها اشاره کرد که در ادامه به شرح هر یک از آنها خواهیم پرداخت.
یکی از مسائلی که هنگام انتخاب بازاری برای سرمایهگذاری با آن روبهرو هستیم بحث سهولت ورود به آن بازار است. در برخی از سرمایهگذاریها شرایط بهگونهای است که ورود به بازار و انجام سرمایهگذاری در آن مستلزم دراختیار داشتن مقدار قابلتوجهی از سرمایه است و یا به عبارت سادهتر با هر میزان پولی نمیتوان وارد آنها شد. در برخی از بازارها شاید در ظاهر چنین شرطی وجود ندارد اما عملاً واردشدن با میزان پول اندک ممکن است صرفهی چندانی را در پی نداشته باشد و اگر از نگاه درصدی به نگاه مقداری برویم، میزان عایدی خلق شده در طول یک سال چندان قابلتوجه نباشد.
برای درک بهتر این مسئله مقایسهی بازار مسکن و بازار سهام بسیار کمککننده است. اساساً بازار مسکن خصوصاً در ایران بهگونهای است که برای انجام سرمایهگذاری مستقیم به میزان سرمایهی بالایی احتیاج دارد، این در حالی است که در زمان نگارش این مقاله حداقل میزان سرمایهی لازم برای سرمایهگذاری در بورس مبلغ پانصد هزار تومان است.
اگر در بازار مسکن به سراغ سرمایهگذاری غیرمستقیم برویم و بخواهیم از صندوقهای سرمایهگذاری مسکن استفاده کنیم، در واقع باز هم از بازار سرمایه کمک گرفتهایم؛ بنابراین میتوان گفت بازار مسکن برای دارندگان وجوه خرد، محل چندان قابلتوجهی برای سرمایهگذاری مستقیم نیست. از سوی دیگر این میزان بالای سرمایهی لازم برای ورود، سبب شده تا هزینههای مبادلاتی این بازار نیز که به شکل درصدی از قیمت تعیین میشود- رقمهای نسبتاً بالایی را در قیاس با سایر بازارها در بر داشته باشد.
اساساً یکی از نکات بسیار بااهمیت در بحث مقایسهی بازارها، همین مسئلهی هزینههای مبادلاتی است که در قالب کارمزد، حقالعملکاری و … نمود پیدا خواهد کرد؛ از یک دیدگاه کلان و بر اساس تفکرات برخی از مکاتب اقتصادی، کاهش این هزینههای مبادلاتی سبب توسعهی آن بازار و جذابیت سرمایهگذاری در آن نیز خواهد شد؛ البته این مسئله در حال حاضر چندان موضوع بحث ما نیست.
سهولت نقدشوندگی، بهعنوان یکی از آخرین حلقههای فرایند سرمایهگذاری تأثیر قابلتوجهی روی بهثمر رسیدن بازدههای انتظاری دارد. شرایطی را تصور کنید که اقدام به شناسایی بازاری برای سرمایهگذاری کردهاید، گزینهی مناسبی را انتخاب و فرایند را آغاز نمودید، در پایان هم بهصورت درصدی از مبلغ سرمایهگذاری، به بازده قابلتوجهی دست پیدا یافتید. اما فراموش نکنید در این شرایط سودی که حاصل شده، یک سود بالقوه بوده و تا زمانی که اقدام به فروش دارایی نکنیم عملاً بالفعل نشده و سودی محقق نشده است. این موضوع که تبدیل سود بالقوه به بالفعل چه میزان طول بکشد دقیقاً موضوعی است که ارتباط تنگاتنگی با بحث نقدشوندگی سرمایهگذاری دارد؛ بنابراین موضوع نقدشوندگی اهمیت بسیار بالایی در تشخیص بهترین سرمایهگذاریها دارد.
هر زمان که صحبت از سرمایهگذاری باشد، قطعاً ریسک از اولین مواردی است که در کنار بازدهی به ذهن متبادر میشود. ازآنجا که سرمایهگذاریهای با درآمد ثابت نظیر اوراق بهادار یا درآمد ثابت یا سپردههای بانکی، یک جریان درآمدی تضمین شده دارند، بهعنوان سرمایهگذاری بدون ریسک تلقی میشوند. در مقایسه با بازدهی این ابزارها، سرمایهگذاری در سایر موارد هر مقدار که بازدهی بالاتری داشته باشند، در واقع پاداشِ آن میزان ریسکی است که پذیرفتهایم؛ بنابراین هدف یک سرمایهگذار کسب بالاترین بازدهی ممکن ضمن پذیرش میزان مشخصی از ریسک و یا بهعبارتدیگر کسب میزان بازدهی مشخصی با حداقل ریسک ممکن است؛ میزان این ریسک در محاسبات مالی با شاخص انحراف معیار اندازهگیری میشود.
مقولهی ریسک و ریسکپذیری موضوعی است که کاملاً در افراد مختلف، متفاوت است و این موضوع میتواند نشئتگرفته از سن، میزان درآمد، تحصیلات، ترجیحات ذهنی و حتی جنسیت افراد نیز باشد.
بنابراین ریسک بازارها یکی دیگر از عوامل بسیار تأثیرگذار و دارای اهمیت در انتخاب بهترین سرمایهگذاری است؛ بخشی از این ریسکها در تمام بازارها، سیستماتیک و حذفنشدنی هستند اما برخی از آنها در صورت داشتن انتخابهای درست قابلیت حذف شدن دارند که به آنها ریسک غیرسیستماتیک میگوییم؛ اگر فردی به دنبال به صفر رساندن کل ریسکهای موجود است استفاده از ابزارهای درآمد ثابت و سپرده میتواند برای او گزینهی مناسبی باشد، اما باید به این نکته نیز توجه داشته باشد که بازدهیهایی که در ازای پذیرش ریسک بهدست میآیند را از دست خواهد داد.
اما مهمترین عامل تأثیرگذار در انتخاب یک سرمایهگذاری مطلوب، درصد بازدهی آن است و طبیعتاً یکی از اولین سؤالاتی که افراد در ارتباط با سرمایهگذاری در بازاری میپرسند، پرسش دربارهی میزان سوددهی آن در قبال ریسک آن است. این مسئله شاید از موارد قبلی برای عموم مردم ملموستر و قابلدرکتر باشد. در صورت وجود میزان ثابتی از ریسک قطعاً بازدهی بیشتر بر کمتر ترجیح داده خواهد شد و البته در کنار آن بحث نقدشوندگی را نیز نباید فراموش کرد.
اگر به سرمایهگذاری پرریسک علاقهمند هستید، حتماً مقالهی مربوط به صندوقهای جسورانه را مطالعه کنید.
در ادامهی این مقاله به مقایسهی نرخ بازدهی بازار سهام، مسکن، سکه تمام بهار آزادی، ارز بازار آزاد، میانگین نرخ سپرده و بازدهی بیتکوین -بهعنوان نمایندهای از بازار رمز ارزها میپردازیم. آمار و اطلاعات بازده این بازارها را در یک بازهی بیستساله (بهغیراز بیتکوین) در جدول زیر مشاهده می کنید:
*اعداد مربوط به بازدهی بیت کوین به صورت دلاری آورده شده است.
طابق جدول بالا اگر بیتکوین را بهعنوان یک بازار نوظهور که البته ریسکهایی هم همراه خود دارد، به علت رعایت سنخیت دادهها از منظر تعداد سنوات مورد بررسی، کنار بگذاریم خواهیم دید که با داشتن نگاهی مبتنی بر میزان بازدهی، این بازار سهام بوده است که توانسته در یک بازهی نسبتاً طولانی بیستساله بالاترین بازدهی را به شکل میانگین داشته باشد.
نحوهی سرمایهگذاری را میتوان به دو حالت کلی سرمایهگذاری مستقیم و سرمایهگذاری غیرمستقیم تقسیمبندی کرد. سرمایهگذاری غیرمستقیم برای افرادی که وقت و اطلاعات کافی ندارند، از طریق ایجاد امکان بهرهگیری از افراد متخصص در زمینهی مربوطه و نیز بهرهگیری از صرفههای ناشی از مقیاس نشئتگرفته از تجمیع وجوه سرمایهگذاران خرد، فرصتهای مطلوبی را برای سرمایهگذاری ایجاد میکند. اما در روش سرمایهگذاری مستقیم، خود فرد بدون واسطه اقدام به سرمایهگذاری میکند؛ طبیعتاً استفاده از این روش مستلزم وجود دانستههایی در زمینهی دانش مالی و سرمایهگذاری است.
ابزارهای نوین مالی در قالب صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانها امکان انجام سرمایهگذاری غیرمستقیم را فراهم میکنند. استفاده از این صندوقها که هرکدام در زمینههای مختلف اعم از سهام، درآمد ثابت، طلا، املاک و… تخصص دارند ابزار مناسبی برای عموم مردم جهت سرمایهگذاری غیرمستقیم است؛ توصیه میکنیم افرادی که وقت و دانش کافی برای انجام سرمایهگذاری مستقیم را ندارند، از صندوقها برای کاهش ریسک و حفظ اصل سرمایهشان استفاده کنند.
برای آشنایی با تفاوت سبدگردانی و صندوقهای سرمایهگذاری، وارد شوید.
طبق جدول بازده انواع سرمایهگذاری در ایران طی ۲۰ سال اخیر مشاهده نمودیم رتبهی دوم بیشترین بازده به بازار سکه و طلا اختصاص پیدا کرده است، در مورد بازار طلا با کنار رفتن برخی از کاربردهایی که از قدیم برای آن وجود داشته، بهمرورزمان تا حدودی از جذابیت این بازار کاسته شده، اما قطعاً همچنان یکی از بازارهای موردتوجه و حتی شاید محبوب ایرانیان است.
از گذشته تا کنون هرگاه صحبت از سرمایهگذاری در طلا به میان آمده است اولین مسئلهای که به ذهن عموم مردم خطور میکند، مسئلهی سرمایهگذاری مستقیم و فیزیکی روی طلا است. اما نکتهای که وجود دارد آن است که سرمایهگذاری به این روش مشمول هزینههای مبادلاتی بسیار بالایی است که عملاً بهرهگیری از این روش را جهت سرمایهگذاری غیرموجه جلوه میدهد.
اگر هدف از خرید طلا، استفاده از آن بهعنوان زیورآلات نباشد و هدف صرفاً سرمایهگذاری باشد، در صورت خرید فیزیکی طلا، هزینههای اجرت و مالیات به فرد سرمایهگذار تحمیل خواهد شد. اگر به سراغ طلای دستدوم هم برویم امکان تقلبی بودن آن وجود خواهد داشت؛ البته که در این شرایط بحث هزینههای اجرت از بین خواهد رفت اما مسئلهی تشخیص اصل بودن یا نبودن طلا موضوعی است که به تخصص احتیاج دارد؛ بنابراین چنین روشهایی برای سرمایهگذاری در طلا و یا حتی استفاده از روش خرید طلای آب شده، برای عموم مردم دارای مخاطراتی است. از سوی دیگر نگهداری حجم قابلتوجهی از طلا نیز دارای مخاطراتی است و حفظ آن از خطراتی نظیر سرقت و … هزینه در بر دارد.
از جمله روشهای دیگری که برای سرمایهگذاری در طلا وجود دارد، بهرهگیری از گواهی سپرده طلاست. خرید و در اختیار داشتن این گواهی بهمثابه داشتن طلای فیزیکی است که با دردستداشتن آن و مراجعه به انبارهای کالایی میتوان معادل آن طلا دریافت کرد. در واقع این گواهیها اوراق بهاداری هستند که بیانگر مالکیت بر دارایی هستند. این روش از سرمایهگذاری مشمول اندکی هزینههای انبارداری و کارمزدهای مختلف است.
اما روش دیگر بهرهگیری از صندوقهای سرمایهگذاری طلاست. این صندوقهای سرمایهگذاری با جمعآوری وجوه خرد از سرمایهگذاران، اقدام به سرمایهگذاری در حوزهی طلا میکنند. فرایند تخصیص منابع آنها امری است که در اساسنامه و امیدنامهی آنها قید شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهی صندوقهای سرمایهگذاری طلا و گواهی سپردهی طلا میتوانید مقالهی مربوط به آن را در سایت آکادمی دانایان مطالعه نمایید.
سرمایهگذاری در این نوع از صندوقها از امنیت بالایی برخوردار است و از سوی دیگر روش انجام این کار نیز بسیار آسان بوده، مخاطراتی را برای افرادی که از تخصص کافی در حوزهی بازار طلا بهرهمند نیستند، در بر ندارد؛ این صندوقها عموماً بازدهیهایی مشابه سکه دارند و برای سرمایهگذاری در طلا از جمله راههای توصیه شده هستند.
در خصوص بازار مسکن، محدودیتهای ورود به بازار از قبیل بالا بودن حداقل سرمایهی لازم، همچنین بالا بودن هزینههای مبادلاتی و سرعت پایین نقدشوندگی سبب میشود حتی در صورت جذاب بودن از منظر بازدهی، اقبال عموم نسبت به این بازار چندان زیاد نباشد، در نتیجه سرمایهگذاری غیرمستقیم روی مسکن از طریق ابزارهای نوین مالی راهحل جایگزین مناسبی است.
در رابطه با آشنایی با سرمایهگذاری غیرمستقیم، پیشنهاد میکنیم وارد این لینک شوید و مقالهی مربوطه را مطالعه کنید.
همانطور که پیشتر نیز اشاره کردیم، سرمایهگذاری در بازار مسکن به علت بالا بودن حداقل میزان سرمایهی لازم و نیز هزینههای مبادلاتی شرایطی را به وجود آورده است که سرمایهگذاری مستقیم در این بازار را برای همه خصوصاً افراد دارای وجوه خرد مشکل کرده است. ازاینرو ابزارهای نوین مالی نظیر صندوق املاک و مستغلات با جمعآوری وجوه خرد و بهرهگیری از صرفههای ناشی از مقیاس تجمیع وجوه، امکان سرمایه-گذاری در این بازار را برای عموم فراهم کردهاند.
این صندوقها سه حالت کلی دارند که عمدهی فعالیت آنها در زمینهی خرید و اجارهدادن واحدهای مسکونی، اداری و تجاری است و قدری از منابع خود را نیز میتوانند در شرکتهای مرتبط با حوزهی ساختمان سرمایهگذاری کنند. این ابزارها گزینهای مناسب برای سرمایهگذاری در بازار مسکن خصوصاً برای افرادی است که صاحب سرمایهی خرد هستند. در این زمینه مطالعهی مقالهی مربوط به صندوقهای املاک و مستغلات را در سایت آکادمی دانایان به شما توصیه میکنیم.
اما در خصوص بازار ارز، نکتهای که باید بدان اشاره کرد این است که آیا واقعاً به فرایند نوسانگیری از قیمت ارز میتوان نام سرمایهگذاری را اطلاق کرد؟ اگر اینگونه است آیا این سرمایهگذاری یک سرمایهگذاری مطلوب است؟
در پاسخ باید گفت که این بازار خصوصاً در کشورهایی نظیر ایران بهشدت متأثر از متغیرهای سیاسی است و همین موضوع ریسک این بازارها را افزایش میدهد. از سوی دیگر حتی با پذیرش فعالیت در این بازارها بهعنوان نوعی از انواع سرمایهگذاری، ازآنجاییکه یکی از دلایل تورم در ایران، نوسانات ارزی و افزایش قیمت کالاها متأثر از آن است، در بهترین حالت میتوان گفت سرمایهگذاری در بازار ارز منجر به حفظ ارزش پول شده و عایدی مضاعفی را ارائه نخواهد داد.
در این مقاله سعی کردیم به موارد مهم و اثرگذار بر انتخاب بازار مناسب برای سرمایهگذاری اشاره کنیم و برای این منظور توضیحاتی را در خصوص بازده، ریسک، سرعت نقدشوندگی، محدودیتهای ورود و امکان فعالیت در انواع بازارها ارائه نمودیم. در پایان باز هم باید به این نکته اشاره کنیم که ازآنجاییکه اساساً میزان ریسکپذیری افراد متفاوت است و اهمیت این موضوع بهقدری بالاست که ممکن است بر سایر موارد سایه بیندازد، یک نسخهی کلی برای تعیین بهترین بازار جهت سرمایهگذاری برای همه وجود ندارد و افراد باید باتوجهبه علایق و ترجیحات ذهنی، میزان ریسکپذیری و البته میزان سرمایهی خود، بهترین انتخاب را در خصوص محل مناسب برای سرمایهگذاری تعریف کنند.